ترس

                                   الگوی ترس

 

ما وقتی بترسیم  احساسی ناخوشایند در حفره‌ی شکمی به ما دست می‌دهد. این مسئله ناراحت کننده ترین قسمت ترس است. به هر حال تصویر کاملی از ترس ، شامل همه نشانه‌هایی است که با محرک آدرنالین در بدن ایجاد و تهییج می‌شوند، مانند: عرق‌کردن دستها. احساس تلاطم درشکم، تندی ضربان قلب، تنگی در قفسه سینه وهمچنین اسپاسم و گرفتگی حاصل از ترس در قسمت میانی بدن .

ما به طور معمول کارکرد بدن خود را احساس نمی‌کنیم. زیرا اعصاب پاراسمپاتیک، اعصاب سمپاتیک‌را تحت‌اختیارخود می‌گیرند. اگرسمپاتیک بر پاراسمپاتیک چیره شود آنگاه ما از عملکرد اندام خودمان آگاه می‌شویم.یک بدن سالم و بدون فشار و استرس ، بدنی است که آرامش دارد.

درمان تمام نشانه ها به انجام تعدادکمی از قوانین ساده بستگی دارد. وقتی این قوانین را می‌خوانید ممکن است به این فکر کنید که :  خیلی ساده است ، من برای درمانم به چیز موثرتری احتیاج  دارم . برای اینکه به شما ثابت شود ،لازم است  به شما نشان دهیم که این درمان ساده را به چه صورتی انجام دهیم و ممکن است به کرات مجبور شوید که دستور العمل را دوباره بخوانید. اصول درمانی که طرح آنرا دکتر کلِیر ویکس[۱] داده است را در ذیل می‌خوانیم:

  • –  مواجه شویم
  • –  بپذیریم
  • – در حرکت و آزاد باشیم
  • – وبه زمان اجازه دهیم که  بگذرد

هیچ موضوع اسرارآمیز و مبهمی در این درمان نیست. تا به حال برای ما روشن شده است که چه تعداد از مردم با کاملا برعکس انجام دادن آن در بیماری خودشان عمیق تر فرو می‌روند.

در ابتدا بدون دلیل با یک نشانه روبرو می‌شویم ، هر کدام ازاین نشانه‌ها که ظاهر شد موارد بالا را باآن تمرین کنید. گوش فرا دهید ببینید آیا ترسی را دریافت می‌کنید. باید سعی کنید خودتان را از احساسات ناخوشایندی که  ناخواسته می‌آیند آزاد کنید. سعی کنید آنها را پس بزنید و از خودتان دورکنید. ما به دنبال تلاطم، آشفتگی و بی‌قراری می‌گردیم برای اینکه چیزی یادمان نیاید . به بیان دیگر مدام  می‌جنگیم و می‌گریزیم.

سردرگمی فَرد یک‌شبه شفا نمی‌یابد. او هنوز با نگرانی به گذشته‌اش می‌نگردزیرا که اوقات بسیار زیادی از زندگی اش رفته است و او هنوز شفا پیدا نکرده است. گویا این بیماری روحی و شیطانی است که او یا پزشکش چیزی در مورد آن نمیدانند تا از آن رها شود. او نسبت به زمان ناشکیباست.        

  • زمان خود را با بطالت می‌گذراند
  • فرار می‌کند که مواجه نشود
  • جنگ می‌کند که نپذیرد
  • گوش می‌دهد در حالیکه از گذشته بیرون نمی‌آید
  •       نسبت به زمان ناشکیباست و اجازه گذر زمان را نمی‌دهد.

در اینجا می‌خواهم از دکتر کلیر ویکس ،روان درمانگر استرالیایی ، به خاطر اندیشه های نافذی که در اینجا و آثار دیگرش در مورد چگونگی بدست آوردن آرامش، سلامتی، امید و کمک در مورد اعصاب و روان ارائه داده است قدر دانی کنم.

از کتابِ : برای اعصاب خود امید و کمک دریافت کنید.

 

دیدگاه هیو:

من شخصا افکار او را در مورد اضطراب(anxiety) و ترس(panic) در احساسات خودم تجربه کردم و آنها را بسیار صحیح و دقیق یافتم.در واقع مسئله ای که به وضوح به یاد می‌آورم  این بود که به ترس اولیه‌ی خودم اجازه دادم بر من غلبه کند. این باعث شد تا همیشه وحشتزده بمانم. شدتی که آن ترس اولیه داشت باعث شد که من تقلا کنم ، سعی در فرار داشته باشم ، با احساساتم روبه رو نشوم،با آنها بجنگم و با ترس گوش فرادهم و  نگذارم با گذشت زمان افکار و احساساتم آرام و آسوده شوند. من بر اساس تجربه آموختم که هر وقت آن ترس اولیه را به شدت خودش حس کردم، اگر بتوانم به  خودم به آرامی بگویم: احساس ناراحت کننده‌ای ست ،اما کشنده نیست و این ‌را همچون یک ذِکر تکرار کنم، ضربان قلبم به مرور کاهش پیدا می‌کند و دستهایم دیگر عرق نمی‌کنند و در نهایت به تعادل  عاطفی خواهم رسید.

 

برگرفته از سایت خدمات جهانی

بیانیه سنتهای افسردگان گمنام

خرید نشریات مصوب دفتر خدمات جهانی افسردگان گمنام

پست های پیشنهاد شده

هنوز نظری ثبت نشده،نظر خود را ثبت کنید!


افزودن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *